Web Analytics Made Easy - Statcounter

العربی الجدید نزدیک به قطر نوشت، عربستان برای توسعه روابط با چین فراتر از دروازه اقتصاد و روابط تجاری شتاب گرفته است.

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو، پایگاه خبری العربی الجدید در یادداشتی به قام بشیر البکر از لندن و با عنوان «عربستان سعودی و چین: مشارکتی که فراتر از اقتصاد است و آمریکا را خشمگین می‌کند»، نوشت: روابط عربستان و چین با سرعت بسیار بالایی فراتر از همکاری مبادله‌ای، تجاری و در جهت ایجاد مشارکتی فراتر از اقتصاد پیش می‌رود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



در این یادداشت آمده است: فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی چند روز پیش اعلام کرد که عربستان در رتبه بندی سرمایه‌گذاری خارجی چین در ثلث اول سال ۲۰۲۲ رتبه اول را کسب کرده است.

بن فرحان در نشست کمیته امور سیاسی و خارجی کمیته مشترک چین و عربستان با بیان اینکه شی جین پینگ، رئیس جمهور چین به زودی به عربستان سعودی سفر می‌کند، توضیح داد که در جریان این سفر، سه نشست چین- سعودی، چین و کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس و چین- عربی برگزار خواهد شد.

رئیس جمهور چین طبق گزارش‌های رسانه‌ای قرار بود اواخر ماه اوت گذشته به ریاض برود، اما این سفر به درخواست پکن به دلیل مشغله کاری آن برای تدارک برگزاری بیستمین کنگره حزب کمونیست چین که ۱۶ اکتبر گذشته برگزار شد، به تعویق افتاد.

شی ترجیح داده بود که این دیدار پس از اینکه او برای سومین دوره به عنوان دبیرکل حزب کمونیست برگزیده شد، انجام شود که این موضوع به سفر وی به ریاض برای شرکت در سه اجلاس همزمان اهمیت بیشتری می‌دهد.

از زمانی که خبر سفر رئیس جمهور چین به عربستان سعودی منتشر شد، در چندین شهر این کشور که وی به آنجا سفر خواهد کرد، یعنی ریاض، جده و شهر آینده نگر نئوم، هماهنگی‌ها در حال انجام است.

بر اساس این یادداشت، مقامات سعودی در تلاش هستند تا اطمینان حاصل کنند که این سفر از نظر ظاهری و پروتکلی کمتر از سفری که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا در ماه مه ۲۰۱۷ از ریاض انجام داد، نباشد و در عین حال تفاوت در مهمان نوازی بین استقبال از جو بایدن، رئیس جمهور فعلی ایالات متحده با همتای چینی‌اش را نشان دهد.

در ادامه آمده است: برخلاف سفر ترامپ، سفر بایدن، سردی روابط بین ریاض و واشنگتن را آشکار ساخت، زیرا عربستان سعودی از او به شیوه‌ای غیرعادی سرد استقبال کرد که در طی پنج دهه میزبانی سعودی‌ها از روسای جمهور آمریکا بی سابقه بود.

به عقیده نویسنده، این سردی نوعی واکنش سعودی‌ها به اظهارات و مواضع بایدن قبل و بعد از ورودش به کاخ سفید بود که گفته بود عربستان را به یک کشور منحوس تبدیل خواهد کرد و همچنین با انتشار گزارشی اطلاعاتی، ولی‌عهد سعودی را متهم به دخالت در قتل جمال خاشقچی، نویسنده سعودی در کنسولگری کشورش در استانبول ترکیه در سال ۲۰۱۸ کرد یا گزارشی از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ فاش کرد که حاکی از دخالت احتمالی عربستان سعودی بود و همچنین از ارائه موشک‌های دقیق به عربستان سعودی خودداری کرد.

وی افزود: برای دولت بایدن دیدن ورود رئیس جمهور چین به ریاض و استقبال استثنایی از وی و آغاز مرحله همکاری اقتصادی استراتژیک آسان نخواهد بود. اظهارات وزیر سعودی درباره این سفر در همان روزی بیان شد که لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، راهبرد آمریکا در قبال چین را اعلام کرد که بیان می‌کند چین همچنان بزرگترین چالش امنیتی برای ایالات متحده است و آمریکا خواهان جلوگیری از تسلط پکن بر مناطق کلیدی است.

راهبرد دفاعی ایالات متحده همچنین هشدار داده که چین در حال تضعیف ائتلاف‌های ایالات متحده در اقیانوس هند و اقیانوس آرام است و از ارتش رو به رشد خود برای وادار کردن و تهدید همسایگان خود استفاده می‌کند.

احساس خطر آمریکایی‌ها نسبت به چین ناشی از این واقعیت است که چین تنها کشوری است که برنامه‌های استراتژیک و سیاست‌هایی برای گسترش نفوذ در فراتر از مرز‌های خود از طریق همکاری‌های اقتصادی و اعطای وام و ... دارد.

نگرانی واقعی ایالات متحده در مورد پروژه یک کمربند و یک جاده چین وجود دارد که ایالات متحده از آن انتقاد کرده و معتقد است که پکن از دیپلماسی تله بدهی برای وابستگی بیشتر کشور‌های در حال توسعه به آن استفاده می‌کند.

چین ابتکار یک کمربند و یک جاده را در سال ۲۰۱۵ با هدف بهبود ارتباط و همکاری بین قاره‌ای و حرکت به سمت ایجاد کمربند اقتصادی جاده ابریشم قرن بیست و یکم راه اندازی کرد.

بر اساس این طرح قرار است قاره‌های آسیا، آفریقا و اروپا با شبکه‌های تجاری ریلی، زمینی و دریایی به یکدیگر متصل شوند.

گزارش مرکز مالی و توسعه سبز مستقر در شانگ‌های نشان می‌دهد که تعهدات گازی چین نسبت به دو سال گذشته بیشتر بوده و ۵۶ درصد از مشارکت چین در حوزه انرژی در کل سال ۲۰۲۱ را به خود اختصاص داده است و عربستان سعودی دریافت کننده اصلی سرمایه گذاری گاز با حدود ۴.۶ میلیارد دلار بوده و پس از آن هم عراق قرار دارد.

یک گزارش جدید سهم بزرگ عربستان سعودی در سرمایه گذاری‌های چین را نشان می‌دهد که آن را به بزرگترین دریافت کننده پروژه‌های مربوط به طرح کمربند و جاده در نیمه اول سال جاری با مبلغی قریب به ۵.۵ میلیارد از اصل ۲۸ میلیارد تبدیل کرده است.

این گزارش نشان می‌دهد که ارزش صادرات عربستان به چین در ماه مه گذشته به ۵.۱ میلیارد دلار رسیدکه ۱۳.۳ درصد از کل صادرات سعودی‌ها را تشکیل می‌دهد و چین را به مقصد اصلی صادرات عربستان سعودی تبدیل می‌کند و پس از آن هند و ژاپن با ارزش ۳.۹ میلیارد دلار در جایگاه بعدی مقصد صادرات از عربستان سعودی قرار دارند که تقریبا ۱۰.۲ درصد از کل صادرات این کشور را تشکیل می‌دهد.

به گفته عبدالعزیز بن سلمان، وزیر نفت عربستان، چین بزرگترین شریک تجاری عربستان سعودی است و امروز بزرگترین خریدار نفت عربستان است و مانند ایالات متحده برای جریان آزاد نفت اهمیت زیادی قائل است.

وی افزود: کمیته فرعی مشترک چین و عربستان درباره طرح کمربند و جاده به دنبال ارتقای هماهنگی بین دیدگاه‌های عربستان سعودی و چین برای آینده است، به ویژه در زمینه انرژی، که شامل بسیاری از جنبه‌های همکاری است.


شراکتی فراتر از اقتصاد


در ادامه یادداشت آمده است: اعضای تیم برنامه ریزی بن سلمان چین را از نظر ژئوپلیتیک در منطقه بسیار مهم می‌دانند، بخصوص که چین به دنبال ایجاد پایگاه‌های نظامی در آفریقا و جا‌های دیگر است.

در گذشته، منافع چین صرفاً تجاری بود و کاملاً بر تجارت متمرکز بود، در حالی که اکنون به حضور و روابط خود از یک منشور استراتژیک نگاه می‌کند. چینی‌ها منطقه غرب آسیا را میدانی ضروری برای رقابت قدرت‌های بزرگ می‌دانند و کشورشان توانایی‌های مادی و فنی برای این کار را دارد.

نویسنده بر این باور است که با دور شدن ایالات متحده از خاورمیانه، چین با حمایت روسیه در حال نزدیک‌تر شدن است. آمریکا جدا از علاقه روزافزون به اسرائیل، نسبت به مشکلات کل منطقه عربی از عراق گرفته تا سوریه، فلسطین، یمن، سودان و تونس بی‌تفاوت است و همکاری بین این کشور و منطقه طی سال‌های اخیر کاهش یافته است و از همین رو برخی در خاورمیانه در جستجوی متحدان دیگر و شراکت‌های جایگزین برای آمریکا هستند.

وی وضعیت روابط عربستان و آمریکا را دارای ماهیتی متفاوت خواند و گفت: نمی‌توان این رابطه را در یک مشارکت اقتصادی مرتبط با صادرات نفت عربستان سنجید و خلاصه کرد، حتی اگر واشنگتن احساس کند که نفت عربستان می‌تواند به سلاحی مستقیم علیه آمریکا تبدیل شود؛ همانطور که در ابتدای سپتامبر گذشته اتفاق افتاد و عربستان سعودی بر خلاف میل آمریکا تصمیم گرفت در کاهش تولید اوپک پلاس به میزان دو میلیون بشکه در روز مشارکت کند که از ابتدا لازم‌الاجرا شد.

نویسنده با بیان اینکه رابطه با ریاض برای پکن یک دروازه بزرگ ورود به خلیج فارس، شرق و قاره آفریقا است، گفت: این اتفاق همچنین به منافع و نفوذ آمریکا در یک منطقه گسترده، غنی و استراتژیک هم آسیب خواهد زد.

در پایان یادداشت آمده است: بنابراین باید گفت به همان اندازه که روابط عربستان و چین شاهد پیشرفت است، به نظر می‌رسد روابط ریاض با واشنگتن به سمت پیچیدگی پیش می‌رود و با توجه به نتایج انتخابات میان دوره‌ای هشتم نوامبر (۱۷ ابان)، همه چیز آشکارتر می‌شود، زیرا ترکیب جدید کنگره نقش اساسی در این زمینه خواهد داشت.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: شراکت روابط با چین دروازه اقتصاد رئیس جمهور چین عربستان سعودی ایالات متحده نفت عربستان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۲۳۵۸۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • الهلال و النصر دست نیافتنی می‌شوند
  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • آمریکا به دنبال فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ به عربستان است
  • عادی سازی روابط با اسرائیل، شرط امضای توافقنامه دفاعی آمریکا و عربستان
  • نگاهی به توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا/ واشنگتن و ریاض در انتظار چراغ سبز اسرائیل
  • سالیوان: توافق دفاعی آمریکا با عربستان بدون رابطه ریاض با اسرائیل امکان‌پذیر نیست
  • دیدار امیرعبداللهیان با وزرای خارجه مصر و عربستان
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا در انتظار چراغ سبز اسرائیل!